
مقدمه
ترومای دوران کودکی به تجارب آسیبزایی اطلاق میشود که شامل سوءاستفاده عاطفی، جسمی، جنسی و غفلت (بیتوجهی) میشود. این تجارب نهتنها سلامت روان کودکان را تحت تأثیر قرار میدهند، بلکه با تغییرات پایدار در سیستمهای عصبی-زیستی نیز همراه هستند. مطالعات اخیر نشان میدهند که ترومای دوران کودکی یکی از قویترین پیشبینیکنندههای ابتلا به اختلالات روانی در بزرگسالی است.
معرفی
ترومای بینفردی ممکن است در اوایل سالهای کودکی تحت عنوان ترومای کودکی رخ دهد که در چارچوب روابط مراقبتی والدین و فرزند قرار میگیرد و شامل مواجهه با شکلهای مختلف اضطراب و پریشانی در قالب سوءاستفاده و غفلت طولانیمدت والد و مراقب است. پژوهشها نشان دادهاند سوءاستفادههای هیجانی، جسمی و جنسی طولانیمدت در دورهی کودکی سبب ترومای کودکی میشود. ترومای کودکی شامل هر نوع غفلت و بیتوجهی و پیوستاری از سوءاستفادهها و تجارب ناخوشایند دوران کودکی است. ترومای دوران کودکی علاوه بر اینکه تأثیرات زیانباری در حیطه رشدی، شناختی، هیجانی و رفتاری کودک دارد، سلامت روان او را در بزرگسالی نیز تهدید میکند. بررسی تحقیقات قبلی نشان میدهد که افسردگی، احساس انزوا و عزتنفس ضعیف، بیاعتمادی، سوءمصرف مواد و ناسازگاری جنسی، شایعترین اثرات گزارششده درازمدت تجربیات نامطلوب دوران کودکی هستند. یافتههای جدیدتر به همین عواقب اشاره میکنند، اما شامل انواع دیگر اختلالات روانی مانند خودکشی، اختلال هراس، اختلالات تجزیهای و رفتارهای ضد اجتماعی است. ترومای کودکی همچنین منجر به اختلال در رشد مغز با پیامدهای بلندمدت برای تواناییهای شناختی، زبانی و تحصیلی میشود. در واقع، بزرگسالانی که سابقهی مواجهه بیشتر با تجارب نامطلوب دوران کودکی دارند، بیشتر احتمال دارد که سیگار بکشند، الکل مصرف کنند، از داروهای غیرقانونی استفاده کنند و یا رفتارهای جنسی پرخطر داشته باشند.
نتیجهگیری
ترومای کودکی یک بحران چندبعدی است که نیاز به رویکردهای یکپارچه (عصبشناختی، روانی-اجتماعی و جامعهنگر) دارد؛ چرا که تأثیرات عمیق و پایداری بر سیستمهای عصبی-زیستی افراد میگذارد. از دیدگاه بالینی، افزایش معنادار خطر ابتلا به اختلالات روانی، رفتارهای خودتخریبی و سوءمصرف مواد در میان بازماندگان ترومای کودکی، ضرورت توجه فوری به این مسئله را در نظامهای سلامت روان نشان میدهد. شناسایی زودهنگام و مداخلات متمرکز بر این مشکل میتوانند از چرخهی انتقال ترومای بیننسلی جلوگیری کنند. با توجه به آنچه گفته شد، ترومای کودکی یک عامل خطر چندسیستمی است که نیازمند پاسخهای یکپارچه از سوی متخصصان سلامت روان، عصبشناسان و سیاستگذاران بهداشتی است.